محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دخترم شیرین تر از عسل

اندر احوالات محیا طلا

دختر عزیزم ماشالا بهت چه چقدر باهوش و شیطونی الان که دارم مینویسم توی بغلم هستی و داری شیر میخوری و سعی میکنی دستت را برسونی به صفحه کلید و مثل همیشه موفق میشی کاری را که بخوای انجام بدی روز به روز داری با کارهایی که انجام میدی بزرگ شدن  و خانم بودنت را نشون میدی  و من ذوق میکنم  دختر ارومی هستی مگر بعضی وقتها که به خاطر در اوردن دندان بیتابی میکنی عزیزدلم خدا را شکر میکنم به خاطر داشتنت. دیگه جایی تو خونه نمونده که سرک نکشیده باشی بیشتر وقتت را توی اشپزخانه البته کابینت که وسایلش را در میاری و میری وایمیسی توش بعد از توی لباسشویی سر در میاری هر وقت هم خسته شدی میری تو اتاقت و با اسباب ب...
4 اسفند 1391

بدون عنوان

سلام به همه ی دوستای گلم که در نبود ما با کامنتهاشون ما را شرمنده کردن دلم براتون تنگ شده بود حالا انقده خوشحالم که نمیدونم از کجا باید شروع کنم کلی مطلب برای نوشتن دارم... الان که دارم مینویسم خونه ی عمه جون (مامان) هستیم چون سمنو پزونه من هم فرصت را غنیمت شمردم جای همه ی شما خالی خیللللللییییییییی دوستون دارم ...
4 اسفند 1391

محیا نفس

قربون ژست گرفتنت محیا و کالسکه مورد علاقش که زن عمو ندا براش گرفته روز 22 بهمن رفتم  شهیون و این عکسها را گرفتیم مامانی فدای راه رفتنت اینجا هم رفته بودیم ابادان اینم اقا محمد معین نفس زن عمو  ...
4 اسفند 1391

چند ماه قبل...

سلام به فرشته ی اسمونی خودم دختر گلم بالاخره بعد از ماهها انتظار اسباب کشی کردیم به خونه ی خومون توی این مدت همش درگیر کارها و جابجایی وسایل بودیم و خوشحال اینکه هر چه زودتر خط تلفن درست بشه و اینترنت وصل ولی امان از دست این مخابرات الان که ٤ماه میگذره هیچ خبری نیست.  
4 اسفند 1391
1